راهنما
گالری
ورود / ثبت نام
علاقه مندی ها
سبد خرید
قسمت سی و یکم : کپورگیری در زمستان
صفحه ٣٢٨




 
٣٠ دقیقه سپرى شده بود و همچنان کپورها برنده ماجرا بودند ، ولى هنوز گرت و من هیجان زیادى داشتیم.
کپورها از آنجا دور شدند و من مطمئن بودم که آنها مشکلى داشتند.
من به میزان ٥ متر یا کمى بیشتر ، به سمت نقطه طعمه پاشى شده دیگر رفتم که مورد توجه ماهیها قرار گرفته بود. به آرامى سرم را از لابلاى حفره اى در میان شاخ و برگهاى یک درخت بزرگ بیرون آوردم و توانستم آنها را ببینم ، در حالیکه پوزه هایشان در زیر گل و لاى فرو رفته بود ، مشغول تغذیه از همان یک مشت طعمه من بودند.

تصمیم گرفتم تا باز کمى پلت را بصورت نم نم ، به آنجا بیاندازم تا اولا اشتیاق ماهى ها حفظ شود و ثانیا  تغذیه آنها شدت یابد.
کار بعدى من به قلاب زدن طعمه اى بود که توسط آنها برداشته شود.
من دو عدد ذرت را بر روى موئى ریسه کشیدم ، حتما این طعمه را خواهند خورد.
کپورها تقریبا در فاصله ٣٠ سانتى مترى از لب آب و حدودا در عمق نیم مترى حضور داشتند و من بدون اینکه مزاحمتى براى آنها ایجاد کنم ریسه ام را وارد آب کردم.

تعداد ماهیها به ٦ تا ٨ عدد افزایش یافت و هوکبیت من دقیقا در زیر آنها قرار گرفته بود.
در اثر گرفتن نخ به بدن ماهیها ، شناور به طور مداوم به بالا و پایین حرکت مى کرد. کپورهاى این بخش بسیار بزرگتر از حد معمول به نظر مى رسیدند. اغلب در حدود ١٢ تا ١٤ پوند بودند که خیلى بیشتر از وزن تک رقمى مورد انتظار من بود.

یقینا موضوغ زمان در اینجا مطرح بود و من هنوز نتوانسته بودم اقدام موثرى در جهت برداشته شدن طعمه ام انجام دهم.

 مشکل بعدی من  مشغولیت بیش از حد کپورها  بود که باعث مى شد نخ من مدام تکان بخورد و بار دیگر آنها بر من چیره شوند! دو-هیچ به نفع کپورها!

صفحه قبل  |  صفحه بعد
ورود به حساب کاربری
سبد خرید
لیست علاقه مندی ها




ثبت نام