صفحه ٢١٨
ماهى را به آب برگرداندم و دوباره کمى طعمه پاشى کردم تا بعدا باز هم به آن نقطه باز گردم.
نقطه هدف بعدى من ، درخت بلوط در سمت جایگاه ٢ بود ، جایى که آدام پنینگ تعریف آن را نموده بود.
از پشت بوته زار مجاور درخت نگاهى دقیق به داخل آب انداختم ، به وضوح مى دیدم که پس از پرتاب هر تکه از طعمه ، بلافاصله توسط ماهیها گرفته مى شود.پس از ٥ دقیقه پرتاب مقادیر کم طعمه ، مى توانستم حداقل ١٠ کپور بزرگ را ببینم که در پى غذاى بیشتر هستند.
مقدار بیشترى طعمه به داخل آب ریختم و کمى صبر کردم. آب در این جایگاه نسبت به سایر مناطق زلال تر بود و مى توانستم هجمه ماهى ها در اطراف طعمه ها را ببینم. حالا زمان ان بود که میگوى خود را وارد بازى کنم!
عمق این قسمت از آب خیلى بیشتر بود و پس از یک پرتاب آرام باز هم طعمه میگو شروع به تاب خوردن و فرو رفتن در آب کرد و درست کمى مانده به کف آب ، یک کپور بزرگ ، درست مثل یک اردک ماهى به سمت آن هجوم برد! منظره اى باور نکردنى!
قدرت جذب بالاى میگو و نحوه فرود آهسته آن در آب ، این طعمه را تبدیل به هوکبیتى وسوسه انگیز براى کپورها کرد!
و نتیجه زیباى آن یک کپور آینه اى ١٢/٥ کیلو گرمى و متحیر کننده بود.
سپس از میان بوته ها به سراغ نقطه دیگرى رفتم و باز هم به محض پرتاب ، طعمه میگو توسط ماهیها بلعیده شد! من مطمئن هستم که فرو رفتن آرام طعمه در آب به منزله علامت یک طعمه بى خطر براى کپورهاست ، اما در عین حال ، نظاره این ماهیها که چطور با اشتیاق فراوان
صفحه قبل |
صفحه بعد