صفحه ٣١٨




 

 واضح بود که ماهیها مشغول پمپ کردن کف شده بودند چرا که تا فواصل چند مترى از شناور، خبرى از آنها بر سطح آب نبود.

به طور ناگهانى ابتدا شناور کج شد  و سپس به زیر سطح آب لغزید و کلاج شروع به چرخش کرد.
در یک چشم به هم زدن خودم را به چوب رساندم و خیلى زود وارد مبارزه  با یکى از غولهاى دریاچه  لایر شدم.

اکسیژن بالاى آب جانى تازه به کپور به قلاب افتاده ، داده بود و انرژى مضاعف ماهى باعث تشدید مبارزه او شده بود.
در حین فشار بى وقفه سر خود را در عمق قسمت حاشیه آب ، به شدت تکان مى داد و حبابها و غلیان هاى بزرگى که به روى آب مى فرستاد باعث تلاطم سطح آب مى شد.
چیزى نگذشت که یک کپور آینه اى "پلیتد" (Plated منظور گروهى از کپورهاى آینه ای است که در سطح بدن خود داراى پولکهاى بسیار درشت هستند.)  دوست داشتنى به سلامت داخل چاک آرام گرفت که از روى ظاهر حدودا ١٠ کیلوگرم وزن داشت.
دوست قدیمى ام را به جا آوردم. لایر دریاچه ایست که پر از کپورهاى معمولی است و تنها تعداد کمى کپور آینه اى در آن  هستند ، از این رو به راحتى از روى مشخصات ظاهرى و پولکهاى منحصر به فردشان قابل شناسایى هستند.

حدود ٥ سال قبل ، اخرین بارى که این ماهى را صید کرده بودم ٨ کیلو وزن داشت  ولى حالا به میزان قابل توجهى بزرگتر شده بود.